ساعت 4 و 15 دقیقه بامداد
دختر گلم عزیز دل مامان تولدت مبارک انشاله که سالیان سال زیر سایه حق سالم و سلامت و شاد و موفق باشی دختر نازم الهی که هیچ وقت غم نبینی و لبان زیبایت همیشه پر خنده باشد نازنینم دقیقا در همین ساعت یعنی 4 بامداد 5/9/89 مصادف با نیمه شعبان بود که بابایی من رو برد بیمارستان اخه تو دیگه می خواستی بیایی پیشمون اخه عزیزم ما دیگه تحمل ندیدنت را نداشتیم فرشته کوچیک من دقیقا صبح ساعت پنج بامداد موقع اذان صبح به دنیا امدی و تا زمانی که تو پا به این دنیا گذاشتی فقط بابایی پشت در اتاق عمل بی صبرانه منتظر نشسته بود اخه ما به هیچ کس اطلاع نداده بودیم داریم میبریم بیمارستان اخه عروسک مامان اونقدر عجله داشت که ما فرصت نکردیم به کسی اطلاع بدیم دختر نازم هیچ وق...
نویسنده :
پروانه
4:16